سیکا؛ سامانه یکپارچه کسب و کار

چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ Bokowitz و Williams

چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ Bokowitz و Williams
Bokowitz و Williams شرح‌ می‌دهند که‌ چارچوب‌ فرایند مدیریت‌ دانش‌ به‌طورکلی‌ شامل‌ ایجاد، حفظ‌ و به‌کارگیری دانشی‌ است‌ که‌ برای سازمان‌ ارزش‌افزوده‌ ایجاد می‌کند.

چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ Bokowitz و Williams


Bokowitz و Williams شرح‌ می‌دهند که‌ چارچوب‌ فرایند مدیریت‌ دانش‌ به‌طورکلی‌ شامل‌ ایجاد، حفظ‌ و به‌کارگیری دانشی‌ است‌ که‌ برای سازمان‌ ارزش‌افزوده‌ ایجاد می‌کند، این‌ چارچوب‌ در تصویر نشان‌ داده‌شده‌ است‌. در این‌ چارچوب‌، دانش‌ شامل‌ مخازن‌، روابط‌، فناوری‌های اطلاعات‌، زیر ساختار ارتباطات‌، مجموعه‌های مهارت‌ سازمانی‌، دانش‌ فنی‌ فرایند، پاسخ‌گویی‌ محیطی‌، هوشمندی سازمانی‌، و منابع‌ بیرونی‌ می‌شود.

چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ Bokowitz And Williams

چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ Bokowitz و Williams

مراحل‌کسب‌، یادگیری و کمک‌، به‌ لحاظ‌ ماهیت‌ تاکتیکی‌اند که‌ بر مبنای فرصت‌ها یا تقاضاهای بازار محور صورت‌ می‌گیرند ومعمولا به‌ استفاده‌ روزانه‌ دانش‌ برای پاسخ‌ به‌ این‌ تقاضاها منتج‌ می‌شوند. مراحل‌ ارزیابی‌، ایجاد/ حفظ‌، یا عدم‌ سرمایه‌گذاری، راهبردی‌ترند و درنتیجه‌ تغییرات‌ در محیط‌ کلان‌ انجام‌ می‌شوند و بر فرایندهای بلندمدت‌تر انطباق‌ سرمایه‌ فکری با نیازمندی‌های راهبردی تمرکز دارند.
مرحله‌ اول‌، کسب‌ است‌ که‌ شامل‌ جستجوی اطلاعات‌ موردنیاز به‌منظور اتخاذ تصمیمات‌، حل‌ مسائل‌ یا نوآوری می‌شود. چالش‌ امروز یافتن‌ اطلاعات‌ فراوان‌ نیست‌، بلکه‌ مدیریت‌ اطلاعات‌ متنوعی‌ است‌ که‌ می‌توانند کسب‌ شوند. فناوری در زمینه‌ فراهم‌ کردن‌ امکان‌ دسترسی‌ به‌ قلمرو وسیعی‌ از اطلاعات‌ به‌ پیشرفت‌های بزرگی‌ نائل‌آمده‌ است‌. جایی‌ که‌ مدیریت‌ دانش‌ از مدیریت‌ اطلاعات‌ فاصله‌ می‌گیرد، «کسب‌ کردن‌» محتواست‌ که‌ شامل‌ نه‌تنها محتوای آشکار سنتی‌ (برای مثال‌، مستندات‌ فیزیکی‌ یا الکترونیکی‌) بلکه‌ همچنین‌ شامل‌ دانش‌ پنهان‌ می‌شود؛ این‌ بدین‌ معنی‌ است‌ که‌ کاربران‌ اطلاعات‌ باید نه‌تنها از محتوا استفاده‌ کنند، بلکه‌ همچنین‌ با کارشناسان‌ محتوا (کارکنان‌) که‌ بیشترین‌ دانش‌ پنهان‌ ارزشمند در اذهان‌ آن‌ها نهفته‌ است‌ در ارتباط‌ باشند.
فعالیت‌های کلیدی در این‌ مرحله‌ عبارت‌اند از: سازمان‌دهی‌ محتوای دانش‌، حفظ‌ دقت‌، به‌ هنگام‌ بودن‌ و کامل‌ بودن‌، تدوین‌ شرح‌ مشخصات‌ نیازهای کاربران‌، دسترسی‌/ جهت‌دهی‌/ فیلتر کردن‌ محتوای حجیم‌ به‌منظور پاسخ‌ دادن‌ به‌ نیازهای کاربران‌، و کمک‌ به‌ آموزش‌ کاربران‌ با فناوری‌های مخزن‌ دانش‌ جدید(سواد اطلاعاتی‌).
مرحله‌ دوم‌ مربوط‌ به‌ کاربرد است‌، اینکه‌ چگونه‌ اطلاعات‌ را به‌ روش‌های جدید و جالب‌ به‌منظور تقویت‌ نوآوری سازمانی‌ ترکیب‌ کنیم‌. تمرکز ابتدا بر افراد و سپس‌ بر گروه‌هاست‌. تمرکز بر نوآوری به‌عنوان‌ دلیل‌ استفاده‌ از سرمایه‌های فکری تااندازه‌ای به‌ این‌ چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ محدود می‌شود. نویسندگان‌ این‌ چرخه‌، درباره‌ شماری از فنون‌ افزایش‌ تفکر بدون‌ مرز یا فنون‌ ارتقای خلاقیت‌ بحث‌ می‌کنند.
مرحله‌ یادگیری به‌ فرایند رسمی‌ یادگیری از تجارب‌ به‌عنوان‌ وسیله‌ ایجاد مزیت‌ رقابتی‌ اشاره‌ دارد. در این‌ مرحله‌، یک‌ حافظه‌ سازمانی‌ ایجاد می‌شود تا یادگیری سازمانی‌ از طریق‌ موفقیت‌ها (تجارب‌ موفق‌) و هم‌ ناکامی‌ها (درس‌های آموخته‌شده‌) ممکن‌ شود. پیوند بین‌ یادگیری و خلق‌ ارزش‌ سخت‌تر از پیوند بین‌ کسب‌وکاربرد اطلاعات‌ است‌. یادگیری در سازمان‌ها به‌ این‌ دلیل‌ که‌ بیانگر مرحله‌ انتقالی‌ بین‌ کاربرد و تولید ایده‌های جدید است‌، مهم‌ می‌باشد. همچنین‌ باید بین‌ استراتژی سازمانی‌ و فعالیت‌های یادگیری سازمانی‌ پیوند قوی ایجاد شود. یادگیری قیقاد  پس‌ از کسب‌ و کاربرد محتوا، ضروری است‌؛ در غیر این‌ صورت‌، محتوا فقط‌ در جایی‌ ذخیره‌ می‌شود و تفاوتی‌ در چگونگی‌ انجام‌ کارها در سازمان‌ ایجاد نمی‌کند.
مرحله‌ کمک‌ چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ به‌ ترغیب‌ کارکنان‌ در انتقال‌ آموخته‌هایشان‌ به‌ پایگاه‌ دانش‌ مشترک‌ (برای مثال‌، یک‌ مخزن‌ دانش‌) مربوط‌ است‌. تنها بدین‌ طریق‌ است‌ که‌ دانش‌ فردی می‌تواند در سرتاسر سازمان‌ آشکار و قابل‌دسترس‌ شود. نویسندگان‌ این‌ چرخه‌، مجموعه‌ای از هویج‌ها (مشوق‌ها) و چماق‌ها (تنبیه‌ها) را مطرح‌ می‌کنند که‌ می‌توانند در افزایش‌ تسهیم‌ دانش‌ مورداستفاده‌ واقع‌ شوند.
در عمل‌، تجربه‌ ثابت‌ کرده‌ است‌ که‌ تسهیم‌ دانش‌ می‌تواند بدون‌ هر گونه‌ برنامه‌ سنگین‌ پاداش‌ در ازای مشارکت‌ یا تنبیه‌ امتناع کنندگان‌ اتفاق‌ افتد. برای موفقیت‌ تسهیم‌ دانش‌ این‌ اقدام‌ باید تفهیم‌ شود. بدین‌ معنی‌ که‌ مزایای حاصل‌ از آن‌هم‌ برای افراد و هم‌ برای سازمان‌کاملا درک‌ شود. عامل‌ حیاتی‌ موفقیت‌ دیگر، به‌کارگیری موفق‌ کارگزاران‌ مدیریت‌ دانش‌ است‌ (یعنی‌ حرفه‌ای‌هایی‌ که‌ مسئولیت‌ جمع‌آوری، دسته‌بندی مجدد، و ارتقای حوزه‌های ارزشمند دانش‌ در سرتاسر سازمان‌ را بر عهده‌دارند). یک‌ سیستم‌ خوب‌ (سیستم‌ مدیریت‌ خوب‌ حافظه‌ سازمانی‌) باید به‌منظور حفظ‌ نتایج‌ یادگیری سازمانی‌ مستقر شود.
مرحله‌ بعد، ارزیابی‌ است‌ که‌ بیشتر به‌ سطح‌ گروهی‌ و سازمانی‌ مربوط‌ می‌شود. ارزیابی‌ به‌ ارزشیابی‌ سرمایه‌ فکری اشاره‌ دارد و مستلزم‌ این‌ است‌ که‌ سازمان‌ دانش‌ راهبردی‌اش‌ را تعریف‌ و نقشه‌ سرمایه‌ فکری موجود را در برابر نیازهای دانشی‌ آینده‌اش‌ ترسیم‌ کند.
همچنین‌ سازمان‌ باید شاخص‌هایی‌ را ایجاد کند که‌ نشان‌دهنده پایگاه‌ دانش‌ آن‌ در حال‌ ارتقاست‌ و از سرمایه‌گذاری‌اش‌ در سرمایه‌ فکری بازدهی‌ کسب‌ می‌کند. نظریه‌ سازمان‌ باید در زمینه‌ تأثیر مدیریت‌ دانش‌ بر عملکرد سازمان‌ توسعه‌ داده‌ شود. این‌ بحث‌ شامل‌ شناسایی‌ اشکال‌ جدید سرمایه‌ از قبیل‌ سرمایه‌ انسانی‌ (شایستگی‌ها)، سرمایه‌ مشتری (رابطه‌ با مشتری)، سرمایه‌ سازمانی‌ (پایگاه‌های دانش‌، فرایندهای کسب‌وکار، زیر ساختار فناوری، ارزش‌ها، هنجارها، و فرهنگ‌) و سرمایه‌ فکری (رابطه‌ بین‌ سرمایه‌های انسانی‌، مشتری و سازمانی‌) می‌شود. ارزیابی‌ باید همه‌ این‌ دارایی‌های دانشی‌ را در برگیرد و بر اینکه‌ چگونه‌ سازمان‌ می‌تواند به‌آسانی‌ و به‌طور انعطاف‌پذیری دانش‌ خود را به‌ محصولات‌ و خدمات‌ ارزشمند برای مشتری تبدیل‌ کند، متمرکز شود. مجموعه‌ای از چارچوب‌ها، فرایندها و شاخص‌ها که‌ پایگاه‌ دانش‌ را ارزشیابی‌ می‌کنند، باید با فرایند کلی‌ مدیریت‌ یکپارچه‌ شوند.
مرحله‌ ایجاد و حفظ‌ در چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ تضمین‌ می‌کند که‌ سرمایه‌ فکری آینده‌ سازمان‌ موجب‌ ماندگاری و رقابتی‌ شدن‌ آن‌ می‌شود. منابع‌ باید دارای رشد و حفظ‌ دانش‌ تخصیص‌ داده‌ و به‌ طریقی‌ هدایت‌ شوند که‌ موجب‌ خلق‌ دانش‌ جدید و تقویت‌ دانش‌ موجود شوند. در سطح‌ عملیاتی‌، عدم‌ توانایی‌ برای شناسایی‌ و به‌کارگیری دانش‌ به‌منظور تأمین‌ نیاز موجود به‌ یک‌ فرصت‌ ازدست‌رفته‌ منتج‌ می‌شود. در سطح‌ استراتژیک‌، مباحثه‌ کم‌ درباره‌ دانش‌ »مناسب‌« صدمه‌ بسیار جدی‌تری (کاهش‌ رقابتی‌ شدن‌ و درنهایت‌ کارآمدی سازمان‌) ایجاد خواهد کرد.
مرحله‌ نهایی‌ در این‌ چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌، عدم‌ سرمایه‌گذاری است‌. سازمان‌ نباید دارایی‌های (فیزیکی‌ یا فکری) را که‌ دیگر ارزش‌آفرینی‌ ندارند، حفظ‌ کند. در حقیقت، برخی‌ از دانش‌ها اگر به‌ بیرون‌ از سازمان‌ منتقل‌ شوند، ممکن‌ است‌ ارزشمندتر باشند.
در این‌ مرحله‌، سازمان‌ها باید سرمایه‌ فکریشان‌ را برحسب‌ منابع‌ موردنیاز به‌منظور حفظ‌ آن‌ و اینکه‌ آیا بهتر خواهد بود این‌ منابع‌ در جای دیگری صرف‌ شوند، بررسی‌ کنند. این‌ اقدام‌ شامل‌ درک‌ دلیل‌، زمان‌، مکان‌ و شیوه‌ عدم‌ سرمایه‌گذاری در بخش‌هایی‌ از پایگاه‌ دانش‌ ازلحاظ‌ حفظ‌ مزیت‌ رقابتی‌ و کارآمدی صنعت‌، غیرضروری‌اند.
از جمله‌ تصمیمات‌ سنتی‌ درباره‌ عدم‌ سرمایه‌گذاری در دانش‌ عبارت‌اند از: اخذ حق‌ اختراعات‌، تعطیلی‌ شرکت‌ها، پیمان‌سپاری فعالیت‌ها، خاتمه‌ دادن‌ به‌ برنامه‌ آموزشی‌ و یاخدمات‌ کارکنان‌، ارتقای فناوری‌ها، و اعلام‌ پایان‌ شراکت‌ها، اتحادها، یا قراردادها. باوجوداین، مدیریت‌ دانش‌ برای عدم‌ سرمایه‌گذاری در دانش‌ نیازمند یک‌ فعالیت‌ برنامه‌ریزی‌شده‌ است‌، چراکه‌ این‌ تصمیم‌ یک‌ کار عملیاتی‌ نیست‌، بلکه‌ یک‌ تصمیم‌ راهبردی است‌.

چرخه‌ مدیریت‌ دانش‌ Bokowitz و Williams دو مرحله‌ حیاتی‌ جدید را معرفی‌ می‌کند:
یادگیری از محتوای دانش‌ و تصمیم‌ درباره‌ اینکه‌ آیا دانش‌ حفظ‌ شود یا اینکه‌ روی آن‌ سرمایه‌گذاری انجام‌ نشود. این‌ مدل‌، رویکرد جامعی‌ را برای مدیریت‌ هم‌ دانش‌ آشکار و هم‌ دانش‌ پنهان‌ معرفی‌ می‌کند.

 

در صورت تمایل به دریافت/ بهره‌گیری از خدمات و محصولات مرتبط با مدیریت دانش در کسب و کار و یا فعالیت خود، با ما تماس بگیرید.

اشتراک‌گذاری:


0 نظر

ارسال پیام

سیکا؛ سامانه یکپارچه کسب و کار

سیکا؛ سامانه یکپارچه کسب و کار سیکا؛ سایه‌سار کسب و کار شما

با تایید این پیام، با سیاست حفظ حریم خصوصی و استفاده از کوکی های ما موافقت می کنید.